تو معنای تمام واژه های منی برای عاشقانه هایم به دنبال واژه
می گردم... تو بازهم در من ظهور می کنی...تو باز هم مرا به دنیای خود می
بری....
تو باز هم مثل همیشه به اوج می بریَ...به ناکجا....
لبخند که می زنی پرنده ی دلم بال بال می زند... با این دل پر بریده
چه کنم؟...
می خواهم از آنجایی بگویم که نگاهم در نگاهت حل شد....من عاشق تر شدم
یک بار خواب دیدن تو... به تمام عمر میارزد پس نگو... نگو که رویای دور از دسترس، خوش نیست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولی دل دریایست... تاب و توانش بیش از اینهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد می پردازم.
امشب گریه میکنم .گریه میکنم برا تو برای خودم برای تموم اونایی که خواستن گریه کنن نتونستن. برا ی تمام اون چیزی که خواستی ونبودم خواستم وبودی. امشب گریه میکنم به وسعت دریا به وسعت بیشه به وسعت دل عاشق.برای تو...برای تو....و به پاس احترام تمام تحقیرهایی که از دیگران شنیدم وهنوز شکست نخوردم
گفت بنویس گفتم با چه بنویسم قلم ندارم گفت با استخوانت بنویس گفتم مرکب ندارم با چه بنویسم گفت با خونت بنویس گفتم ورق ندارم بر روی چه بنویسم گفت بر روی قلبت بنویس گفتم چه بنویسم گفت بنویس دوست دارم.
اگه یه روز نشه که دیگه با تو باشم
برات می نویسم خدا نخواست ما با هم باشیم
ولی بدون اون روز روزه مرگ عشق منه
فراموش مکن تا باران نباشد رنگین کمان نیست تا تلخی نباشد شیرینی نیست و گاهی همین دشواری هاست که از ما انسانی نیرومند تر و شایسته تر می سازد خواهی دید ، آ ری خورشید بار دیگر درخشیدن آغاز می کند
من که می دانم شبی عمرم به پایان میرسد نوبت خاموشی من سهل و آسان میشود
پس چرا عاشق نباشم
ای کاش اشکی می بودم که از چشمان قشنگت متولد می شدم و بر روی گونه های زیبایت زندگی می کردم وبالاخره بر روی لبان شیرینت می مردم.